loading...

آئین مستان

متن روضه شهادت امام علی نقی,شهادت امام علی نقی,روضه شهادت امام علی نقی,امام علی نقی,روضه امام علی نقی,متن روضه شهادت امام هادی,متن روضه,شهادت امام هادی,روضه شهادت امام هادی,امام هادی,روضه امام هادی,مت

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2234 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1745 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1293 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 696 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 633 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 609 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3494 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6710 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2844 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3816 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3241 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3569 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4141 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3678 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7262 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4952 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5894 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4371 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5539 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4181 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1433 زمان : نظرات (0)

امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)

گذری كن دمی به روضه ی ما

چشم با این گدا، قدم با تو

دست با من ، به سر زدن با من

زدن ِخیمه و علم با تو

روضه خواندی تو ای امام غریب

جَدِّ ما تشنه بود یَابنَ شبیب

جَدِّ مارا سوارها كشتند

بین گودال بارها كشتند

خواهرش را پس از بریدن سر

خنده ی نیزه دارها كشتند

وای از عصر ِ روز ِ دهم

وای از ضربه ی دوازدهم

تنها امام سامره تنها چه میكنی؟

در كاروان سرای گداها چه میكنی؟

دارم برای رنگِ تنت گریه میكنم

پایِ نفس نفس زدنت گریه میكنم

باور كنیم حرمت تو مستدام بود؟

یا بردن تو بردنِ با احترام بود؟

گرد و غبار، روی تو ای یار ریختند

روی سر ِتو از در و دیوار ریختند

مردِ خدا كجا و اینهمه تحقیر وایِ من

بزم شراب و آیه ی تطهیر وایِ من

هرچند بین ره بدنت را كشید و بُرد

دستِ كسی به رویِ زن و بچه ات نخورد

باران نیزه، نیزه نصیب تنت نشد

دست كسی مزاحم پیراهنت نشد

این سینه ات مكان نشست كسی نشد

دیگر سر تو دست به دست كسی نشد

جای تو مجلس شراب نبود

الامان از حکایت دنیا

در میان حرامیان بودی

روضه خوان غریب کرببلا

در دل آن همه جسارت و رنج

بود کارت مرور این غم ها

زینب و اضطراب و نامحرم

خیزران و حسین و تشت طلا

یک نگاهی به خواهرت بنداز

غیر لطمه و زخم ناخن نیست

شد زمان غروب اذان گفتند

همه رفتند شمر ول کن نیست

همه رفتند خواهرت مانده

خواهرت مانده بین این مردم

چقدر نیزه در تنت كردند

عوض چند كسیه گندم

آنقدر نیزه زدند تا که اسیرت کردند

آنقدر تیر زدند شکل حصیرت کردند

حسین....

یا امام هادی،آقاجانم،میخوام بگم شمارو وارد بزم شراب کردند،روایته که بهت شراب تعارف کردند،نانجیبا،ولی دیگه زن و بچه ات رو نیاوردن تو مجلس نامحرما،فرقش میدونی چیه؟آقاجان!دیگه به لب و دهن و دندونت چوب خیزران نزدن؛بازم بگم فرقش رو؟آقا دیگه کسی به چشم کنیزی به دخترت نگاه نکرد،حسین....

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 520 زمان : نظرات (0)

"اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ، وَمَوْضِعَ الرِّسالَةِ، وَمُخْتَلَفَ الْمَلائِكَةِ، وَمَهْبِطَ الْوَحْىِ، وَمَعْدِنَ الرَّحْمَةِ" چه یادگار قشنگی امام هادی گذاشتن"وَخُزّانَ الْعِلْمِ، وَمُنْتَهَى الْحِلْمِ، وَاُصُولَ الْكَرَمِ، وَقادَةَ الاُْمَمِ، وَاَوْلِیاءَ النِّعَمِ، وَعَناصِرَ الاَْبْرارِ، وَدَعائِمَ الاَْخْیارِ، وَساسَةَ الْعِبادِ، وَاَرْكانَ الْبِلادِ، وَاَبْوابَ الاْیمانِ، وَاُمَناءَ الرَّحْمنِ، وَسُلالَةَ النَّبِیّینَ، وَصَفْوَةَ الْمُرْسَلینَ، وَعِتْرَةَ خِیَرَةِ رَبِّ الْعالَمینَ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ" اُنس دارید با این زیارت،هر وقت حرم امام رضا میرید،الان اونایی كه كراراً مشرف شدن مجسم می كنند كجا می ایستند زیارت جامعه كبیره می خونند،كربلا رفته ها خوب تو ذهنشون هست كجا می ایستادن زیارت جامعه كبیره می خوندن،اونایی كه نجف رفتن،كاظمین رفتن،سامرا رفتن، تكلیفت معلوم ِ كجا باید بایستی و زیارت جامعه بخونی،بقیع هم كه میری،چهار امام درست ِ قبرشون با خاك یكسانه اما می دونی كجا باید بایستی. یه جا شیعه تكلیفش رو نمی دونه،اونم وقتی می خواد مادر سادات فاطمه ی زهرا رو زیارت كنه،یه عده ما بین محراب و منبر،یه عده كنار قبرستان بقیع،یه عده كنار در ِ خانه،این طور زمزمه می كنیم:

یا فاطمه من عقده ی دل وا نكردم

گشتم ولی قبر تو را پیدا نكردم

محضر امام هادی و امام حسن عسكری گردنت رو كج كن،بگو:آقای من، مولای من، "یا وَلِی اللّه ، اِنَّ بَینی وَ بینَ اللّه عَزَّ وَجَلَّ ذُنُوباً" یه گناهانی بین من و خدا هست، "لا یاْتی عَلَیها اِلاّ رِضاکمْ" تا شما رضایت ندید،خدا من و نمی بخشه...چند بار بیام كربلا مشرف بشم،ولی حرم شما رو نبینم؟دل همه ی ما برا حرمت یه ذره شده آقاجان،ان شاءالله این جمعیت به زودی ِ زود،كنار حرم باصفاش اونجا عرض ادب كنه،روبروی اون حرم بایسته آقاش رو صدا بزنه.

بالاتری ز مدح و ثنا أیها النقی

مگه ما می تونیم مدح شما بكنیم آقاجان،با این زبان الكن و با این كلمات بریده بریده،مگه مدح شما گفتن كار ماست،عزیز زهرا

بالاتری ز مدح و ثنا أیها النقی

ابن الرضای دوم ما أیها النقی

با حبّ تو عبادت ما عین بندگی ست

هادی آل فاطمه یا أیها النقی

دارم ولی شناسی خود را ز نور تو

مولای من ولی خدا أیها النقی

با صد امید همچو گدایان سامرا

پر می کشیم سوی شما أیها النقی

بخشنده تر ز حاتم طائی تویی تویی

شنیدم حاتم طائی منزل نبود،یه گدایی اومد در خونه ی حاتم طائی،هر چه قدر در زد،كسی نبود در رو به روش باز كنه،در مسیر برگشت دید حاتم داره از روبرو میاد،گفت:كجا بودی؟گفت:رفتم در خونه ات رو زدم،كسی نبود در رو بروم باز كنه،حاتم دستش رو گرفت،گفت:باید برگردیم بریم سمت خونه. گفت:حالا بمونه یه وقت دیگه.گفت:نه برا حاتم زشته فردا بگن یكی اومد در خونه اش رو زد كسی نبود در رو به روش باز كنه.یا امام هادی!؛یعنی میشه من امشب در خونه ی شمارو بزنم،شما رو صدا بزنم،كسی نباشه در رو به روم باز كنه؟آقاجان!

بخشنده تر ز حاتم طائی تویی تویی

مسکین ترم ز هرچه گدا أیها النقی

من هرچه خواستم تو عنایت نموده ای

یک حاجتم نگشته روا أیها النقی

گردد جوانی ام همه ترویج مکتبت

جانم شود فدای شما یا أیها النقی

باید برای غربت تو بی امان گریست

با ناله های حضرت صاحب زمان گریست

چرا گریه نكنم در غربت شما؟ اگه امشب به شما اطلاع بدن،خدای نكرده كوچكترین بی احترامی،به ولی فقیه،به رهبرت شده،تا چند رو خواب نداری،نه رهبر،به پدرتم بگن بی احترامی شده،آرام و قرار نداری،بچه شیعه ها چه حالی میشید وقتی می شنوید نیمه شب هجوم آوردن به خانه ی امامتون،سیصد نفر امامتون رو با بی ادبی بیرون آوردن،دنبال ناقه حضرت رو می كشیدن،نمی دونم هر كی دلش یه جا میره،شاید تو اون لحظات حضرت می گفت:یا زینب!امشب امام زمان برا جد غریبشون عزادارن،چرا ما گریه نكنیم؟چرا ما ناله نزنیم؟ یه گوشه اش رو به شما بگم،وقتی آقا رو آوردن به شهر سامرا،اولاً اینكه بیست سال از عمر آقا تبعید و با بی احترامی گذشت،وقتی آقا رو آوردن رسید به سامرا،برای اینكه بی احترامی به امام هادی بكنه یه روز آقارو پشت دروازه نگه داشت،می دونی كجا جاش دادن؟ما ایرانی ها چه طور احترام كردیم ولی ِ خدارو؟وقتی حضرت معصومه می خواست وارد شهر قم بشه،كیلومترها مردم از شهر قم بیرون اومدن به احترام خانم،اینقدر گل ریختن رو ناقه ی خانم،وقتی اومد وارد شهر شد،موسی بن خزرج بهترین جای قم رو برای فاطمه ی معصومه قرار داد،یه باغی بود،گفت:اینجا محله ی سادات ِ،بذار خانم احساس امنیت و آرامش كنه...اما آقاتون رو آوردن تو  سرای گداها جا دادن.بمیرم برات آقاجان،آقاجان،قصد جان آقا رو داره،چهار تا غلام خشن رو مأمور كرده،گفت:وقتی امام هادی وارد شد،بی مهابا بهش حمله كنید،جانش رو بگیرید،امام هادی وارد شد،یه وقت دیدن آغوشش رو باز كرد،تظاهر داره می كنه،امام هادی رو بغل گرفت،آن چهار غلام هم كاری نكردن،بعداً امام رو بدرقه كرد،بعد سئوال كرد،گفت:مگه من نگفتم،بهش حمله ور بشید و جانش رو بگیرید؟گفتن: می خواستیم این كارو بكنیم،اما نگاه كردیم به هیبت آقا،به عظمت آقا،دستمون به شمشیر نرفت،بعداً نگاه كردیم دیدیم دور و برش رو صد شمشیر دار گرفته،جرأت نكردیم به امام نزدیك بشیم،ترس جانمون رو داشتیم،ولی ِ خداست،باید هم خدا جنودش رو بفرسته،باید ملائكه رو بفرسته برای دفاع از ولی خدا. عرضم اینه آقاجان! مگه حسین ولی ِ خدا نبود،وقتی نانجیب قصد جان حسین رو كرد،نمیشه،اصلاً نمیشه روضه ای خوند و یاد حسین نكرد و كربلا نرفت. زینب اومد بالای تل زینبیه،دید دور برادر حلقه زدن،جلو چشم زینب،یه وقت ببینه،نیزه دار با نیزه میزنه،شمشیردار داره با شمشیر میزنه،اونی كه شمشیر و نیزه نداره سنگ به بدن حسین،حسین...ان شاءالله كربلا ناله بزنی... آقاجان!بذار نمك به دل این شیعیانت بریزم،شنیدم شمارو وارد بزم شراب كردن،اما اون لحظات حتماً دلت شام بوده،اون وقتی كه سر حسین رو وارد بزم یزید كردن،حتماً اونجا گریه كردی،به حال دوتا خانم،"لا اله الا الله" همسر دارا بیشتر اشك بریزن،ناموس دارا بیشتر عمق این روضه رو می گیرند، این خانواده ی با حیا رو وقتی وارد مجلس اون ملعون كردن،همه در اوج حیا و نجابت،این بچه ها خودشون رو پشت مخدرات و عمه ها پنهان می كردن،با این معجر پاره ها سرهاشون رو پوشونده بودن،اما یه وقت دیدن ده ساله ی حسین رو پنجه ی پا بلند شده،یه جا رو نشون میده،هی به سر میزنه،عمه!عمه!چیه عزیز دلم؟عمه جان نگاه كن سر بابام حسین ِ،عمه جان نگاه كن دارن با چوب خیزران به لب و دندان بابام حسین می زنن،آی حسین.....سامرا ان شاءالله ناله بزنی،كربلا ان شاءالله ناله بزنی..حسین....

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1011 زمان : نظرات (0)

بر دلت لحظه های اخر عمر

کوهی از غصه ها و از غمهاست

چه بگویم خودت که می دانی

زهر ارث سلاله زهراست

آره آقا جان ...

در روایات ما چنین نقل است

که تو را برده اند بزم شراب

خدایا این کلمه همه بدن ما رو به درد میاره ، الله اکبر .... من لال بشم این کلنه برا تو مستمع عادی نشه ؛ وقتی روضه میخوند ، یه جمله کافی بود تا امام سجاد از حال بره ، خدا رحمت کنه همه گذشتگان و علما رو اون روضه خون میگه من بالا منبر فقط یه جمله گفتم دیدم همه داد میزنن ، همه ضجه میزنن ، خدا یه حال اینجوری به ما بده اخه آقای ما رو سر برهنه بردن مجلس حرامیا ...

در روایات ما چنین نقل است

که تو را برده اند بزم شراب

شکر با تو نبوده در این بزم

نه رقیه نه زینب نه رباب

شکر حق در میان مردم شهر

حرمت خانواده ات نشکست

طفل شش ماهه ات نشد پرپر

یا که شمری روی سینه ات .....

او میدوید و من .....

ناله ی محرمی بزن ، باریک الله خدا رو شکر شمر نبود تو بغداد ، خدا رو شکر کسی رو سینه ت ننشست خدا رو شکر ....

ساربانی نبودو از دستت کسی انگشتری نبرد

سر تو روی نیزه ها که نرفت

حسین .....

یا امام هادی ، شبونه تو خونت ریختند پای پیاده ، اما اومد نانجیب تو گودال ، به حسین ناسزا میگفت ... هر کی از راه میرسید یه حرفی میزد ، یکی می گفت کجاست بابات که خیبر شکن بود ... این یه دونی رو نشنوی بهتره ، یکی میگفت مادرت کجاست تو رو ببینه .... وای .... فقط بدون مصیبت حسین یه مصیبت دیگه ست هر بلایی مدینه سر مادرش اومد، تو گودال سر خودشم اومد ....حسین ...

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1901 زمان : نظرات (1)

 

ای کعبه ی دل کوی تو یا حضرت هادی

وی قبله ی جان روی تو یا حضرت هادی

ای چشم همه سوی تو یا حضرت هادی

 ای خلق ثناگوی تو یا حضرت هادی

آیینه جلال نبی کیست تویی تو

چارم علی از آل نبی کیست تویی تو

تو اختر برج نبوی شمس هدایی

ماه علوی آیینه ی حُسن خدایی

فرمانده ی ملک قدر و جیش قضایی

آری تو علی ابن جواد ابن رضایی

خوبان جهان نور هدایت ز تو دارند

ارواح رسل روح ولایت ز تو دارند

تو جانی و در کالبد کل وجودی

 تو وجه خدا آینه ی غیب و شهودی

تو نیت و تکبیر و قیامی و قعودی

تو رابطه ی خلق و خداوند ودودی

از فیض تو منت به سر خلق نهادند

با مهر تو دادند به ما آنچه که دادند

متوکل ملعون اومد لشکریانش نشون امام هادی داد، گفت: سپاه منو می بینی، آقا فرمود: میخوای سپاه منم ببینی؟ گفت: سپاه شما، امام فرمود: آری، دست از مقابل صورت رد کرد فرمود نگاه کن، دید زمین و آسمان، شرق و غرب، ملائکه، سر و پا مسلح، فرمود: سپاه من اینها هستند ولی ماه به دنیا تو کاری نداریم.

از سامره خیزد به فلک نور حقایق

دل ها به طواف حرم قدس تو شایق

مرهون تو روز و شب و ساعات و دقایق

روزی خور خان کرمت جمله خلایق

مدح تو ندای حق و جبریل منادی

نام تو علی کنیه زیبای تو هادی

آقا به خیرال فرمود: چه خبر از بغداد؟ از واثق چه خبر؟ عرض کرد: آقا حالش خوب بود، ده روز ازش جدا شدم، فرمود: برخی مردم مدینه میگن مرده، (یعنی خودش) از متوکل چه خبر؟ گفت: بیچاره است، گوشه ی زندان، فرمود: به سلطنت رسیده، از ابن زَیاد چه خبر؟ عرض کرد: مردم دورشن خیلی هوادار داره، فرمود: بیچاره شده؛ چند روز بعد قاصد اومد همه ی این اخبار داد، حقایق در دست امام هادیِ،

من آبرو از خاک در سامره دارم

من خاطره ها از سفر سامره دارم

من جلوه طور از شجر سامره دارم

من عشق دو قرص قمر سامره دارم

هر جا که روم مرغ دلم در حرم توست

چشمم به تو و لطف و عطا و کرم توست

تو حجت حق خلق به تایید تو بنده

توحید و نبوت به تَولای تو زنده

جبرئیل به بام تو یکی مرغ پرنده

در بین قفس رام تو شیران درنده

کردند چو بر ماه جمال تو نظاره

پروانه صفت گرد تو گشتند هماره

ای جود تو همچون یم و افلاک حبابت

آن وقت که رسید از ستم خصم عذابت

گریم به تو و غصه بیحد و حسابت

افسوس که بردند بسوی بزم شرابت

بر خیرگی خصم و بی شرمی او اُف

خاکم به دهن جام میت کرد تعارف

ای از غم تو بر جگر سنگ شراره

وی در همه ی عمر ستم دیده هماره

تو آیه تطهیری، دشمن به چه جرأت

با جام می خود به سویت کرده اشاره

از هجر تو باید کمر کوه شود خم

جایی که گریبان ولایت شده پاره

سوزد جگرم بر تو که با پای پیاده

همرای عدو رفتی او بود سواره

دنبال مرکب میدوندش، مردمم جمع شدن نگاه کردن،

از تیغ زبان زخم فراوان به دلت بود

کز زهر ز پا تا به سرت سوخت دوباره

فوجی پی آزار دلت دست گشودن

قومی ز دعا تو گرفتن کناره

خدا لعنت کنه یحیی بن هرثمه، رفت دنبال آقا از مدینه بیاردش، مأمور بودن آقا رو آزار بدن، اینقده تو راه کرامات دیدن، سپاهیان آرام شدن احترام نگه داشتن، وقتی رسیدن به سامرا، متوکل گذاشت از شهر رفت که پیداش نشه، چکار کنیم، عین عمه جانه سه ساله اش توی خرابه نگه اش داشتن...

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 841 زمان : نظرات (1)

 

می خواست جان سپاردوجانی دگرنداشت

  هنگام كوچ بود ولی بال و پر نداشت

چشمش ز پنجره سوی مهتاب خیره بود

معلوم بود این شب آخر سحر نداشت

افتاده بود روی زمین آه می كشید  

اگه اشك نداری، اگه می بینی چشمت خشكه، ناله كه داری خرج كنی، امام صادق علیه السلام فرمود:خدا رحمت كنه اونی كه تو مصیبت های ما آه می كشه، بگو:آه. اگه تصور كنی آه كه هیچی، فریاد می زنی،  

افتاده بود روی زمین آه می كشید  

اما كسی ز  حال دل او خبر نداشت

با خاطرات تلخ خودش گرم می گرفت

جز اشك،  یار و همدمی آخر به بر نداشت

می دونی یاد چی اوفتاد، یاالله ، بچه غیرتی های شیعه

یاد دمی كه در پی مركب دویده بود 

 با ناله ای كه در دل دشمن اثر نداشت

نوش جونت این جام محبت مولات، افتاده بود یاده اون لحظه ای كه، اومدن نیمه ی شب، از تو خونه كشیدنش بیرون، پای برهنه تو كوچه ها، كجا بردنش، مجلس شراب بردنش، باور می كنی یا نه، میخوای بزنی بزن، می خوای داد بزنی بزن، راسته، دروغ نیست، بچه شیعه باید بمیره، كشوندش تو مجلس شراب، با سر برهنه، شراب تعارف كرد، وای، وای،

یاد دمی كه قبر خودش را نظاره كرد

عجب حرومزاده ای بود این متوكل، عجب ملعونی بود، تو خونه ی آقا جلوی آقا، قبرش و كند، ای وای بمیرم، من فكر می كنم می گم شاید برا خود آقا، مرگ شیرین بود، راحت می تونست بشه، اما برا بچه هاش چقدر سخته، بمیرم برا امام عسگری

یاد دمی كه قبر خودش را نظاره كرد

 با ظالمی كه شرم از آن خون جگر نداشت

می ریخت اشك و

نه امام هادی، همه ی اهلبیت ما اینجوری جون دادند، ان شاءالله ما هم اینجوری جون بدیم، ان شاء الله ما هم دم آخر گریه كنیم جون بدیم، چه گریه ای، نه گریه ی ترس، نه گریه ضعف، نه گریه ی نیاز، ان شاءالله دم آخر اینجوری بمیریم،

می ریخت اشك و نوحه گودال می سرود

ازخواهری غریب و حسینی كه سر نداشت

از دختری كه بعد عمو در مسیر شام 

 دیگر به غیر زجر و سنان همسفر نداشت

از سـوز زهـر تشنـه شـد و گفـت یا حسین

 ای كـاش هیـچ وقـت ربـابت پسر نداشت

كجا ببرمت، همین یه مسیر مسیر روضه ی من، می گن امام عسگری، خیلی فردا بی تابی كرد، وقتی بدن بابا رو دید، وقتی داغ بابا دید، یا امام عسگری، شنیدم گریبان چاك زدی، شنیدم به سر و صورت زدی، شنیدم برا داغ بابات، بلند گریه كردی،  مگه چه كردن با بابات، مگه چه جوری كشتنش، اگه شما گریبان چاك زدی، پس زین العابدین چی بگه كربلا، یا الله، گریبان چاك زد امام عسگری، اما كربلا، زین العابدین دید همه دارن بدنهارو دفن می كنن، هیچكی به بدن حسین نگاه نمی كنه، حسین...........عمه چرا بدن بابامو دفن نمی كنن، مگه بابای من، مسلمون نیست، چرا بدنهای خودشونو دفن می كنن، یكی نبود بگه زین العابدین، صبر كن، الان یه كاری می كنن، دیگه بدن بابات پیدا نباشه،  الان ده نفر میان، اسباشونو میارن، فرج امام زمان بگو حسین.....

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 592 زمان : نظرات (0)

 

امشب اومدیم برا امام هادی گریه کنیم، اینقده این آقا غریبه، خادمای حرمش شیعه نیستند، یکی از علماء نقل می کرد، می گفت: زمان طاغوت ما از حوزه ی علمیه خرجیمونو گرفتیم، یکماه رمضون کامل رفتیم سامراء فقط نشستیم تو حرم قرآن خونیدم، اینقده غریبه ، کسی تو حرم نبود، مارو فرستادن حرم از خلوتی در بیاد، آی سامراء، آی سرداب

زبیداد ستم هم ساختم

هرکی خیلی اذیت میشه کی و صدا می کنه؟مادرشو، خواهی ، نخواهی

زبیداد ستم هم ساختم، هم سوختم، مادر

سراپا سوختم چون شمع و نور افروختم، مادر

زخون سینه ات نخل ولایت جان گرفته

من برای آبیاری خون دل اندوختم، مادر

شراره زهر آتش زد همه عمق وجودم را

به فریادم برس آتش گرفتم سوختم، مادر

شب تنهایی گرفته بود دلم

انگاری آتیش زدن به حاصلم

تن اشک روی چشام لرزیده بود

آخر غربت و با چشم دیده بود

هنوزم اون همه غم تو خاطره

که می دید قبر آقاش بی زائره

دل مردمونش و پر کینه دید

سامراء رو شبیه مدینه دید

سامراء گفتی دلم بیچاره شد

باز به صحرا پا گذاشت آواره شد

سامراء هم حرم قنشگ داره

گنبد زرد طلائیه رنگ داره

سامرا می گی دلم گل می کنه

به دو تا امام توسل میکنه

سامراء بیگانه با هر شادیه

سامراء قبر امام هادیه

شنیدم شبونه ریختند تو خونش

اومدن به هم زدن آشیونش

می گه یه بار دیدم آقا داره گریه می کنه، گفتم: آقا برا چی ناله می زنی، آقا فرمود: فرش و کنار بزن، کنار زدم، دیدم یه قبر کندن، فرمود: این قبر و کندن جلو روم، می گن، امشب تو این قبر دفنت می کنیم، هر روز تهدید

شنیدم قبرش و کندن پیش روش

کاسه ی زهرو گذاشتند روبروش

شنیدم درد دلش بود بی حساب

شبونه آوردنش بزم شراب

بعد اون بزم شراب با سوز و درد

یاد عمه زینب و حسین مدد

یاد یه حرفی اوفتادم وسط شعر، بعضی چیزا ، بی برنامه آدمی بهش ملهم می شه، میگه، گفتم آقا فرمود، هر روز می گن، دفنت می کنیم تو این قبر زنده زنده، زنده به گور، این طوری تهدید کردن امام هادی رو، آی بمیرم یه هم چین چیزیم تو اهلبیت داشتیم، میگه دیدم امام سجاد علیه السلام، داره گریه می کنه، تو خرابه گفتم: آقا چی شده، چرا ناله می زنی، فرمود: این نگهبانایی که جلوی خرابه ایستادن، با زبان رومی حرف میزنن، امام زمان به هر زبانی، مسلطه، می گه امشب دیدم، این نگهبانها دارن با هم حرف می زنن، با زبان رومی، آقا مگه چی گفتن، گفت: امشب یکی به اون یکی میگفت: میدونی فردا چکار می خوان بکنن؟چکار می خوان بکنن؟گفت دستوره فردا، این دیوار خرابه رو رو اهلش خراب کنن، هر جا آتیش گرفتی ناله بزن..

خداوندا ببین بال و پرم سوخت

تماشا کن ببین خاکسترم سوخت

رسید این ارث برما از همان روز

که زینب گفت: بابا مادرم سوخت

میان آتش تب گریه کردم

تمام روز تا شب گریه کردم

از آن روزی که رفتم بزم مستان

به یاد عمه زینب گریه کردم

هر نوکری باید یه گریزی بزنه کربلا، ماه رجبه، فردا  آخرین نفسش ها شو تو دامن امام عسکری زد، صلی علیک یا اباعبدالله شو گفت، براش کفن آوردن،  ای بی کفن حسین، جانم، یه وقت امام سجاد فرمود: بنی اسد برین یه قطعه حصیر بیارید، حصیر آوردن، پاره پاره بدن اربابتونو ، آی آی، این یعنی چی؟یعنی قسمت به قسمت بدن و میان حصیر گذاشت، حسین...........

 

تعداد صفحات : 3

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 107
  • تعداد اعضا : 346
  • آی پی امروز : 300
  • آی پی دیروز : 484
  • بازدید امروز : 713
  • باردید دیروز : 5,239
  • گوگل امروز : 7
  • گوگل دیروز : 15
  • بازدید هفته : 21,126
  • بازدید ماه : 101,746
  • بازدید سال : 1,311,670
  • بازدید کلی : 19,817,498